جرعه ای درنگ از حرفهای ساده ام بنوش ...

گاهی میشود ساده گفت و ساده شنید ولی عمیق ...

جرعه ای درنگ از حرفهای ساده ام بنوش ...

گاهی میشود ساده گفت و ساده شنید ولی عمیق ...

۱ مطلب با موضوع «درنگ نامه :: تحلیل گلستان با رویکرد اجتماعی :: باب اول :: حکایت اول» ثبت شده است


متن حکایت : 

در یکى از جنگها، عده اى را اسیر کردند و نزد شاه آوردند. شاه فرمان داد تا یکى از اسیران را اعدام کنند. اسیر که از زندگى ناامید شده بود، خشمگین شد و شاه را مورد سرزنش و دشنام خود قرار داد که گفته اند: ((هر که دست از جان بشوید، هر چه در دل دارد بگوید.

وقت ضرورت چو نماند گریز /دست بگیرد سر شمشیر تیز

 

شاه از وزیران حاضر پرسید:این اسیر چه مى گوید؟ یکى از وزیران پاکنهاد گفت : اىن آیه را مى خواند:

 والکاظمین الغیظ و العافین عن الناس پرهیزکاران آنان هستند که هنگام خشم ، خشم هود را فرو برند و لغزش ‍ مردم را عفو کنند و آنها را ببخشند. آل عمران / 134

شاه با شنیدن این آیه ، به آن اسیر رحم کرد و او را بخشید، ولى یکى از وزیرانى که مخالف او بود (و سرشتى ناپاک داشت ) نزد شاه گفت :نباید دولتمردانى چون ما نزد سخن دروغ بگویند. آن اسیر به شاه دشنام داد و او را به باد سرزنش و بدگویى گرفت  
شاه از سخن آن وزیر زشتخوى خشمگین شد و گفت : دروغ آن وزیر براى من پسندیده تر از راستگویى تو بود، زیرا دروغ او از روى مصلحت بود، و تو از باطن پلیدت برخاست . چنانکه خردمندان گفته اند: دروغ مصلحت آمیز به ز راست فتنه انگیز

هر که شاه آن کند که او گوید /حیف باشد که جز نکو گوید

و بر پیشانى ایوان کاخ فریدون شاه ، نوشته شده بود:

جهان اى برادر نماند به کس /دل اندر جهان آفرین بند و بس

مکن تکیه بر ملک دنیا و پشت /که بسیار کس چون تو پرورد و کشت

چو آهنگ رفتن کند جان پاک /چه بر تخت مردن چه بر روى خاک

 


نکات :

           1.شاه در دربار خود کسانی را دارد که دارای نظرات متفاوتی هستند و شاید خیلی باهم تفاهم ندارند. و این نقص دربار محسوب نمیشده است.

           2. رعایت امر مصلحت در ادوار گذشته اگر امری خلاف واقع بوده نیز، رواج داشته است و این را امری قبیح نمیدانستند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۹۲ ، ۱۶:۰۱
سعید صدیقی